ابوعطا یکی از آوازهای موسیقی ایرانی است و از ملحقاتدستگاه شور دانسته میشود. این آواز بر محوریت دستگاه شور است اما شروع آن از درجهٔ دوم شور است و نت شاهد آن درجهٔ چهارم شور است. گوشهٔحجاز در آواز ابوعطا نقشی کلیدی دارد و اوج آواز ابوعطا در این گوشه اجرا میشود. اجرای آواز ابوعطا معمولاً با فرود به محور اصلی دستگاه شور خاتمه مییابد.
ریشهٔ نام ابوعطا مشخص نیست؛ این آواز با نامهای سارنج و دستان عرب نیز شناخته میشود و ممکن است با یکی ازراگاهای همنام هندی مرتبط باشد. استفاده از آواز ابوعطا در موسیقی بومی ایران بسیار رایج است و بخشی از موسیقی مذهبی نیز در این آواز (به ویژه در گوشهٔ حجاز که حس و حال «عربی» دارد) اجرا میشود.
آواز ابوعطا غمانگیز و سوزناک توصیف شدهاست و احساس آن با دستگاه شور نزدیکی دارد. بخشی از موسیقی مذهبی ایران نظیر اذان و قرائتقرآن معمولاً در گوشهٔ حجاز اجرا میشود و این گوشه دارای حال و هوای «عربی» توصیف شدهاست.[۲۳]
آواز ابوعطا بر محوریت دستگاه شور است. درجهٔ دوم دستگاه شور (که نت شاهد دستگاه شور نیز هست) در ابوعطا هم نت آغاز و هم نت ایست تلقی میشود. درجهٔ چهارم شور نت شاهد ابوعطاست و درجهٔ پنجم شور در ابوعطا بر خلاف خود شور نت متغیر نیست و کلاً هم از اهمیت کمی برخوردار است. بیشتر ملودی ابوعطا در فاصلهٔ درجات دوم و چهارم شور متمرکز است و اگر چه گاه روی درجهٔ سوم توقف میشود اما این توقف گذراست. پایان آواز ابوعطا با فرود به دستگاه شور همراه است که این خود مهمترین دلیل است برای آن که آن را وابسته به دستگاه شور میدانند. با این حال، تمرکز ابوعطا روی درجهٔ دوم شور باعث میشود که از نظر تونالیته با شور متمایز باشد.[۷]
مهمترین گوشههایی که در ابوعطا اجرا میشوند، عبارتند از سَیَخی، حجاز، چهارباغ و گَبری (که همگی جزو گوشههای دستگاه شور هستند). همچنین گاه گوشههای کرشمه، دوبیتی و بستهنگار نیز به دلخواه خواننده اجرا میشوند.[۸] گوشهٔ سیخی از نظر مُد تفاوتی با ابوعطا ندارد و تفاوت این دو در ملودی آنهاست.[۹]داریوش طلایی در کتاب تحلیل ردیف گوشهٔ رامِکلی را هم برای آواز ابوعطا برشمردهاست.[۱۰]
گوشهٔ چهارباغ از یک متر سهضربی آهسته برخوردار است و میتواند به عنوان درآمدی برای گوشهٔ حجاز نیز استفاده شود؛[۱۱] اگرچه، فرود آن به آواز دشتی شباهت دارد.[۱۲]گوشهٔ گبری نیز در پردههای حجاز اجرا میشود و روندی نزولی از درجهٔ پنجم به نت پایهٔ شور، یا برعکس روندی صعودی از درجهٔ چهارم به درجهٔ هفتم شور را دنبال میکند.[۱۳] این گوشه معمولاً با اشعاری در بحر هَزَج مُسَدَّس مقصور (بر وزن مَفاعیلُن مفاعیلن مفاعیل) و بیشتر با دوبیتیهایباباطاهر خوانده میشود.[۱۴] در مجموع، اجرای آواز ابوعطا از درآمد ابوعطا آغاز میشود، به گوشهٔ حجاز میرود و نهایتاً به محور اصلی دستگاه شور فرود میآید؛ در این مسیر درآمد ابوعطا تکرار نمیشود و این امر در کنار فرود به شور، وابستگی ابوعطا به شور را نشان میدهد.[۱۵]
حجاز گوشهای مفصل است که از نظر اهمیت با ابوعطا برابری میکند و حتی در موسیقی ترکی و عربی به عنوانیک مقام موسیقی شناخته میشود و کاربرد فراوان دارد (اگر چه فواصل آن با گوشههای حجاز و ابوعطا در موسیقی ایرانی یکی نیست).[۱۷] حجاز از نظر مد با ابوعطا تفاوت دارد: اگرچه، نت ایست هر دو نت پایه شور است اما نت شاهد در حجاز درجهٔ پنجم شور است و بیشتر ملودی بین درجات چهارم و هشتم شور متمرکز است (به جز در زمان فرود از حجاز، که دانگ اول شور به کار گرفته میشود). اوج حجاز در درجهٔ ششم شور رخ میدهد و زمانی که ملودی بالارونده باشد، این درجه ربع پرده بالا برده میشود (اما این کاربرد چنان خاص است که به این درجه لفظ نت متغیر اطلاق نمیشود). همچنین، برخلاف ابوعطا که در آن جهشها حداکثر به اندازهٔ فاصلهٔ سومهستند، در حجاز جهشهای بزرگتر (نظیر چهارم درست وپنجم درست) نیز گاه دیده میشود و به خصوص جهشهایی به اندازهٔ پنجم بزرگ در ابتدای اجرای حجاز متداول است. هرمز فرهت با اشاره به این تفاوتها، ذکر میکند که تنها دلیل این که حجاز جزئی از ابوعطا دانسته میشود (و نه برعکس) این است که در موسیقی ایرانی سیر کلی اجرا از نتهای بمتر به زیرتر است و در نتیجه قطعات با ابوعطا شروع شده و بعد به حجاز میرسند و به همین دلیل نامشان را از گوشهای که از آن شروع شدهاند، میگیرند. با این وجود، او گوشهٔ حجاز را به دلیل گستردگیاش و میزان اوجی که میگیرد یکی از برجستهترین و جذابترین گوشهها در ردیف موسیقی ایرانی نامیدهاست.[۱۸] در اجرا نیز، حجاز طولانیترین گوشهٔ آواز ابوعطاست[۱۹] و اوج آواز ابوعطا در گوشهٔ حجاز (و گاهی با کمک گرفتن از گوشه عشاق) شکل میگیرد.[۲۰]
گوشهٔ حجاز از نظر نت شاهد و نت خاتمه با آواز دشتی(که آن هم از متعلقات دستگاه شور است) یکسان است و از نظر احساسی نیز تا حدی به آن نزدیک است. مهمترین وجه تمایز این دو آن است که در دشتی نت شاهد (درجهٔ پنجم شور) نت متغیر بوده و در حالت پایینرونده ربع پرده بمتر میشود اما در حجاز این نت کمتر حالت متغیر دارد؛ همچنین، درجهٔ سوم شور در حجاز اهمیت بیشتری دارد تا در دشتی.[۲۱]
بیاتِ تُرک یا بیاتِ زَند یکی از آوازهایموسیقی ایرانیاست که جزو متعلقات دستگاه شور دانسته میشود. واژهٔترک در نام این آواز به مردمان ترک قشقایی اشاره دارد. در آواز بیات ترک، برخلاف دستگاه شور و برخی دیگر از متعلقاتش، درجهٔ سوم شور دارای اهمیت بسیاری است؛ چنانکه این درجه، نت شاهد بیات ترک دانسته میشود. نت آغاز و نت ایست بیات ترک نیز بر درجهٔ زیرپایهٔ شور قرار دارد. نت خاتمهٔ بیات ترک در ردیفهای مختلف، تفاوت دارد و گاه به جای نت زیرپایهٔ شور، بر درجهٔ دوم شور و حتی بر نت پایهٔ شور قرار میگیرد.
بیات ترک با دستگاه شور رابطهٔ نزدیکی دارد و برخی گوشههایش، از قبیل مهدی ضَرّابی (که بر نت شاهد شور تأکید دارند)، در تقویت این ارتباط مؤثر هستند. بیات ترک همچنین به دستگاه ماهور نیز نزدیک است و برخی گوشههای آن نظیر دلکش و شکسته را میتوان در بیات ترک نیز اجرا کرد. گوشهٔ جامهدران که در دستگاه همایوننیز وجود دارد، گاهی در مایهٔ بیات ترک اجرا میشود. اوج آواز بیات ترک با استفاده از گوشهٔ قرائی اجرا میشود. مهمترین گوشهٔ بیات ترک، گوشهٔ قطار است که گوشهای اصیل دانسته میشود و دوبیتیهایبابا طاهر را با آن اجرا میکنند.
واژهٔ ترک در نام این آواز به ترک قشقایی اشاره میکند و نه به ترکهای ترکمنستان، آذربایجان یا ترکیه؛ گمان میرود که بسیاری از ترانههای محلی قوم قشقایی در این آواز باشد. از همین رو برخی آن را با نام بیات زند نیز میشناسند، اگر چه این نام به اندازهٔ «بیات ترک» رایج نیست.[۱] همچنین، پیشوند «بیات» (که در نام آوازهای دیگری همچون بیات کرد و بیات اصفهان نیز به کار میرود) ممکن است مخفف «ابیات» باشد.[۲] این آواز گاهی «آواز ترک» نیز نامیده میشود.[۳]
در رسالههای قدیم موسیقی، نامی از بیات ترک یا بیات زند ذکر نشدهاست؛ اما در مقام حسینی شعبهای به نام «دوگاه» وجود داشته که امروزه به صورت یک گوشه در آواز بیات ترک باقی مانده و میتوان گفت جزء ریشههای تاریخی آواز بیات ترک است. همچنین در رسالهٔ کرامیه (از دورهٔصفویه)، ترکیب «حجاز ترک» آمده و آن را «حجاز اصل» نیز گفتهاند که توسط ترکان خوانده میشدهاست و ممکن است از ریشه های بیات ترک باشد.[۴]
آواز بیات ترک مانند آواز دشتی، در موسیقی فولکلور ایران کاربرد گستردهای دارد. بیات ترک به ویژه نزد مردم کرد (در غرب ایران) و اقوام ترک (در شمال غرب ایران) متداول است.[۵] در موسیقی مقامی آذربایجان نیز بیات ترک شعبهای از دستگاه شور تلقی میشود.[۶]
مهمترین گوشههای آواز بیات ترک، درآمدها، دوگاه، روحُ الارواح، مهدی ضَرّابی، قطار، و قرائی هستند.[۲۴] گوشههای دیگری که در این دستگاه اهمیت دارند عبارتند از شهابی، مهربانی، مثنوی، سارنج، بهبهانی، داد و طبرستانی. برخی گوشههای دستگاه ماهور نیز در اجرای بیات ترک ممکن است به کار بروند نظیر گشایش، فیلی و شکسته.[۲۵]
درآمدهای بیات ترک حالت یکنواختی دارند که عمدتاً ناشی از تأکید مکرر روی نت شاهد است.[۲۶] نام گوشهٔ دوگاهاحتمالاً در قدیم به موقعیت دست نوازنده روی دستهٔ ساز اشاره داشته، چنانکه همین ریشهٔ تاریخی احتمالاً برای نامهای دیگری همچون سهگاه، چهارگاه و پنجگاه نیز متصور است. اگر چه این نامها در نام دستگاههای امروزی موسیقی حفظ شدهاند، اما دوگاه تنها نام یک گوشه در بیات ترک است.[۲۷]
گوشهٔ روح الارواح گوشهای کوچک ولی مهم در آواز بیات ترک است. در این گوشه، نت آغاز و ایست از موقعیت اولیهاش (که نت زیرپایهٔ شور بود) به یک درجه بالاتر (نت پایهٔ شور) تغییر میکند. از این جهت، این گوشه بیات ترک را به فضای مدار اصلی دستگاه شور نزدیکتر میکند؛ اگر چه نت شاهد در آن کماکان ثابت میماند (و به نت شاهد شور که یک درجه پایینتر از شاهد بیات ترک است، تغییر نمییابد). در گوشهٔ مهدی ضرابی نیز این درجهٔ دوم شور (یک درجه پایینتر از نت شاهد بیات ترک) است که اهمیت ویژه مییابد و به نت آغاز و ایست تبدیل میشود. این دو گوشه رابطهٔ تنگاتنگی با یکدیگر دارند و نزدیکی هر دوی آنها به مدار اصلی شور، نقش مهمی در حفظ رابطهٔ آواز بیات ترک و دستگاه شور ایفا کردهاست.[۲۸] از نظر فخرالدینی این گوشهها احتمالاً جدیدتر هستند (ساختهٔ دورهٔ قاجاریه هستند) و با هدف تقویت ارتباط بیات ترک و شور ساخته شدهاند.[۲۹]
مهمترین گوشهٔ بیات ترک، گوشهٔ قطار است. این گوشه همیشه در اجرای بیات ترک گنجانده میشود و گسترهٔ آن در دانگ بمتر بیات ترک است. در این گوشه نیز مانند مهدی ضرابی، درجهٔ دوم شور نقش مهمی پیدا میکند، ولی نت آغاز و ایست نسبت به درآمد بیات ترک تغییری نمیکند.[۳۰]شروع این گوشه با نت زیرپایهٔ شور است، و درجهٔ سوم شور نت شاهد آن است. نت پایهٔ شور در این گوشه نقش چندانی ندارد و محدودهٔ ملودی یک فاصلهٔ پنجم درست (از زیرپایهٔ شور تا درجهٔ چهارم شور) را تشکیل میدهد.[۳۱]علینقی وزیری از گوشهٔ قطار به عنوان یک گوشهٔ «بکر و اصیل» یاد کردهاست که معمولاً با دوبیتیهایباباطاهراجرا میشود. این گوشه با اشعار دیگری در اوزان متفاوت نیز اجرا میشود.[۳۲] اجرای گوشهٔ قطار در موسیقی کردیمتداول است.[۳۳] گوشهٔ قطار بین ایلاتکردگروس معمول بودهاست.[۳۴]
گوشهٔ قرائی اوج آواز بیات ترک را تشکیل میدهد. این گوشه معمولاً در انتهای اجرای بیات ترک به کار میرود و مسیر نزولی دارد. در این گوشه ابتدا در دانگ بالاتر بیاتکرد یک مسیر پایینرونده به سمت شاهد بیات ترک طی میشود، و سپس این مسیر در دانگ پایینتر به سمت نت خاتمهٔ بیات ترک ادامه پیدا میکند. در گوشهٔ قرائی درجهٔ پنجم شور نقشش را به عنوان نت شاهد و ایست بیات ترک از دست میدهد، تا راه برای فرود به نت ایست نهایی (نت خاتمه) فراهم شود.[۳۵] قرائی در اصل یکی از گوشههای آواز افشاری است که در بیات ترک هم قابل اجراست. شاهد آن، درجهٔ هفتم شور و نت ایست آن، درجهٔ چهارم شور (نت شاهد افشاری) است.[۳۶]
از دیگر گوشههایی که در اجرای بیات ترک به کار میرود، میتوان به گوشهٔ جامهدران اشاره کرد. این گوشهٔ کوتاه، در آوازهای افشاری و اصفهان و دستگاه همایون نیز اجرا میشود.[۳۷] گوشهٔ مثنوی نیز (که معمولاً در آواز افشاری طبقهبندی میشود، اما اساساً به اجرای آوازی اشعار مثنوی معنوی اشاره دارد) در بیات ترک قابل اجراست.[۳۸] همچنین گوشهٔ شکسته که معمولاً در دستگاه ماهور طبقهبندی میشود، در ردیف محمود کریمی در سهگاه و بیات ترک نیز آورده شدهاست.[۳۹] به عقیدهٔ محمدرضا لطفی گوشههای شکسته و دلکش در ابتدا جزئی از آواز بیات ترک نبودند (چرا که آوازها معمولاً حاوی پردهگردانی نبودند) و افزوده شدن آنها به بیات ترک بعداً و تحت تأثیر نزدیکی فواصل بیات ترک و ماهور رخ دادهاست.[۴۰][۴۱]
گوشهای دیگر به نام «مهربانی» نیز در نسخهای از ردیف میرزاعبدالله که توسط خاچی خاچی نقل شده برای بیات ترک ذکر شدهاست؛ اگر چه این گوشه در روایت مهدیقلی هدایت از ردیف میرزاعبدالله موجود نیست.[۴۲]داریوش طلایی نیز در کتاب تحلیل ردیف گوشهٔ مهربانی را به همراه گوشههای حاجی حسنی، بستهنگار، زنگوله، خسروانی، نغمه، فِیلی، شکسته، و جامهدران در بیات ترک برمیشمرد؛[۴۳] اما فخرالدینی از گوشههای مهربانی، مهدی ضرابی، شهابی و محمدصادقخانی در بیات ترک، به عنوان گوشههای جدیدی نام میبرد که نامشان را از خوانندگان دورهٔ قاجار یا پس از آن گرفتهاند.[۴۴] در مورد گوشهٔ شهابی، محمدرضا شجریان به نقل از جلالالدین تاج اصفهانی از شخصی به نام «شهاب» معروف به «شهاب چشمدریده» از شاگردان حبیب شاطرحاجی یاد میکند و گوشهٔ شهابی را منسوب به او میداند؛[۴۵]ساسان سپنتا نام این شخص را به صورت «شهابالسادات اصفهانی» آوردهاست.[۴۶] گوشهٔ محمدصادقخانی نیز بهمحمدصادقخان منسوب است و گاه به آن سرور المُلکی نیز گفته شده که به لقب وی (سرور الملک) اشاره دارد.[۴۷]فخرالدینی گوشهٔ مهربانی را تصنیفی یا ترانهای در بیات ترک میداند که میبایست به صورت متریک (موزون) اجرا شود؛ اگرچه گاه نوازندگان و خوانندگان آن را به صورت آزاد نیز اجرا میکنند.[۴۸]
از بین این گوشههای ثانویه، فیلی روی درجهٔ هفتم شور تمرکز دارد (نت شاهد) و روی درجهٔ سوم شور توقف میکند (نت ایست) و به این ترتیب یک فاصلهٔ پنجم درسترا پوشش میدهد که برپایهٔ نت شاهد بیات ترک بنا شدهاست.[۴۹] نت شاهد و ایست گوشهٔ شکسته هم مانند گوشهٔ فیلی است؛ اما فواصل داخل این درجات با آواز افشاری مطابقت پیدا میکند: درجهٔ هشتم شور به طرف درجهٔ هفتم آن (که نتِ شاهدِ آواز افشاری در این موقعیت است) گرایش یافته و ربع پرده پایین میآید، و درجهٔ نهم شور نیز (که از پیش ریزپردهای است) یک ربع پردهٔ دیگر پایین آورده میشود.[۵۰]گامی که پس از این تحولات به دست میآید، مطابق با مقام راست قدیم است.[۵۱]
موسیقی ایرانی که به آن موسیقی سنتی نیز گفته می شود از دستگاه ها و گوشه های مختلفی تشکیل شده که حتما نام آن ها را شنیده اید؛ اما ویژگی دستگاه های مختلف چیست و چگونه می توانیم دستگاه موسیقی را تشخیص دهیم؟
موسیقی سنتی
اگر حتی مخاطب جدی موسیقی سنتی هم نباشید، حتماً نام «دستگاه»ها و «گوشه»های موسیقی به گوشتان خورده است. همه ما بهعنوان علاقهمندان موسیقی ایرانی -که آن را به صورت حرفهای و آکادمیک دنبال نمیکنیم- همیشه دوست داشتهایم بدانیم این دستگاهها و گوشهها چیستاند و در آنها چه میگذرد؟ هر کدام چه حال و هوایی دارند؟چرا نام یکی چهارگاه است و دیگری شور؟ چرا یکی بیات اصفهان نام دارد و آن یکی شوشتری؟ این اسامی از کجا آمدهاند؟ اصلاً چه کسی اینها را ابداع یا کشف کرده است؟ قطعهای که در ماهور ساخته شده با قطعه دیگری که در شور ساخته شده، چه تفاوتهایی دارد؟ کدام یک از قطعات معروف در مایههای موسیقی ایرانی ساخته شدهاند؟ و دهها سوال دیگر که همیشه برای مردم عادی و علاقهمندان موسیقی سنتی وجود داشته است.
دستگاه موسیقی چیست؟
در نگاه علمی، دستگاههای موسیقی به مجموعهای از چند نغمه (گوشه) اطلاق میشود که با هم در گام، کوک و فواصل نت همآهنگی دارند. موسیقی سنتی دارای هفت «دستگاه» و پنج «آواز» و در کل، دوازده «مایه» است. اگر بخواهیم این مسأله را به زبانی ساده توضیح دهیم، میتوانیم بگوییم که «دستگاهها» مجموعهای از گوشهها هستند که بر اساس منطقی درونی کنار هم قرار میگیرند و هر یک حال و هوای خاصی را القا میکنند. مثلاً آن را پرهیجان میکنند یا غمگین یا حماسی و...
اما «دستگاهها» -به شیوهای که ما امروزه آنها را میشناسیم- از دوران قاجار در موسیقی ایران معمول شدهاند و به واسطهی داشتن گوشهها، موسیقی ما را از تمام موسیقی های دنیا متمایز میکنند. این گوشهها در فرمهای مختلفی چون پیشدرآمد، درآمد، چهارمضراب، آواز، تصنیف و رِنگ تقسیمبندی میشوند.
( ساز و آواز ایرانی وبلاگی کاملا متفاوت و حرفه ای برای دوستداران موسیقی اصیل ایرانی )
قبل از ادامه و معرفی دستگاه های مختلف ابتدا با اصلاحات رایج یا همان الفبای موسقی آشنا شویم:
الفبای موسیقی
نت: برای همهی صداهای موسیقی از بمترین تا زیرترین آنها فقط هفت نام وجود دارد که به آنها نت موسیقی گفته میشود. این نامهای هفت گانه در برخی کشورهای غربی با کلمات تک هجایی و در برخی به صورت الفبایی تلفظ میشوند. نام نتها در زبان فارسی از نامگذاری هجایی گرفته شده است.
نت های موسیقی
گوشه یا مقام: هر کدام از آهنگ هایی را که در گذشته های دور در مناطق مختلف ایران خوانده می شد، یک گوشه یا مقام می گویند. در واقع کوچکترین جزء هویت دار از ردیف موسیقی ایرانی است.
دستگاه: خیلی از گوشه های موسیقی سنتی ایران، به این خاطر که به یک منطقه تعلق دارند، حال و هوای مشابهی دارند. این گوشه های با حال و هوای مشترک، همگی در یک مجموعه به نام دستگاه جمع آوری شدند و نام اختصاصی خودشان را گرفتند. آواز: هر آواز از مجموع چند گوشه تشکیل شده است. این گوشه ها در واقع عضوی از همان هفت دستگاه بوده اند که چون با همدیگر شباهت بیشتری داشته اند، از دل دستگاه ها بیرون کشیده شده اند و نام آواز بر مجموعه شان گذاشته شده. ردیف موسیقی ایرانی: مجموعه این دستگاه ها و آوازها در کتابی به نام ردیف موسیقی ایرانی جمع آوری شده است. این کتاب در واقع دایرة المعارف موسیقی سنتی ایرانی است که این روزها نسخه هایی از آن به صورت اختصاصی برای هر کدام از سازها چاپ شده است. مثل ردیف موسی معروفی که برای پیانو، ردیف طاهرزاده و دوامی برای آواز و ردیف ابوالحسن صبا برای نی. مرکب خوانی: در مرکب خوانی نوازنده از یک دستگاه شروع می کند و به تدریج وارد دستگاه های دیگر می شود. البته افرادی که این کار را می کنند، باید شناخت دقیقی از ردیف موسیقی داشته باشند. اصطلاحی در موسیقی داریم به نام فرود. برای توضیح کلمه فرود بهتر است یک مثال بزنیم تا ارتباطش را با مرکب خوانی بفهمیم؛ مثلا شما در دستگاه ماهور هستید، گوشه ها را دانه دانه جلو می روید تا می رسید به گوشه دلکش. این گوشه وجه تشابهاتی با دستگاه شور دارد. اگر نوازنده یا خواننده متبحر باشند، آن لحظه خیلی زیرکانه می تواند ادامه کار را در دستگاه شور برود اما چون کارش را از ماهور شروع کرده است نهایتا باید کار را در همان ماهور ختم کند. در واقع خیلی زیرکانه وارد دستگاه شور می شود و دوباره برمی گردد در دستگاه ماهور فرود می آید. یعنی از نقاط تشابه دستگاه ها کمک گرفته و مرکب خوانی می کنند. نت شاهد: نتی است که در هر دستگاه یا آواز بیشترین کاربرد را داشته و در تداعی کردن حال و هوای آن دستگاه یا آواز هم سهم بیشتری دارد. اغلب گوشه ها معمولا با نت شاهد شروع و تمام می شوند. در موسیقی غربی به این نت شاهد درجه اول گام می گویند. نوازنده خوب کسی است که این نت را در هر دستگاه یا آواز به خوبی بشناسد و به موقع از آن استفاده کند.
نت شاهد
درآمد: اولین گوشه آغاز کننده هر دستگاه و آواز. گوشه درآمد تداعی کننده حال و هوای کل آن دستگاه یا آواز است؛ یعنی اگر می خواهید حال و هوای یک دستگاه را بفهمید، بهتر است که اول درآمدش را گوش بدهید. رپرتوار: معادل ردیف در موسیقی غربی است.در غرب برای هر ساز یک رپرتوار مجزا موجود است. در ایران هم چنین کاری را برای ردیف کرده اند و برای هر سازی ردیف مخصوص آن را تدوین کرده اند. گام: در موسیقی غربی معادل دستگاه است که به دو دسته اصلی مینور و ماژور تقسیم می شود. به هشت نت پشت سر هم در موسیقی غربی یک گام می گویند. به فاصله بین هشت تا نت اکتاو هم می گویند.
گام
دانگ: هر چهار نت پشت سر هم یک دانگ است. در موسیقی غربی به هر دانگ یک تتراکورد می گویند. وقتی می گویند فلانی صدای شش دانگی دارد، یعنی می تواند شش تا دانگ که شامل 24 نت – یا به عبارتی سه گام است – را به ترتیب بخواند. خواننده شش دانگ کسی است که به اجرای هر بیست و چهار نت تسلط کامل دارد. مرصع خوانی: برخلاف مرکب خوانی، نیازی نیست دنبال وجه تشابه بین دستگاه ها باشید و هر موقع دلتان بخواهد دستگاه را عوض کنید. البته خواننده متبحر طوری این کار را می کند که برای شنونده آزاردهنده نباشد. در ضمن در مرصع خوانی هیچ نیازی نیست که آواز را در همان دستگاه اولیه به پایان ببرید.
دستگاه های موسیقی ایرانی
دستگاه شور
دستگاه شور
دستگاه «شور» را مهمترین دستگاه موسیقی ایرانی و مادر تمامی دستگاهها میدانند؛ چرا که پنج آواز مهم از آن منشعب شده است. البته هر یک از دستگاهها تعدادی آواز و الحان فرعی دارند ولی شور، غیر از آوازهای فرعی، ملحقات دیگری هم دارد که هر یک به تنهایی مستقلاند. دو آواز «بیاتترک» و «افشاری» گامی متفاوت از شور دارند و به همین خاطر، برخی آنها را مستقل از شور میدانند؛ در حالی که دو آواز دیگر «ابوعطا» و «دشتی» ارتباط نزدیکتری با آن دارند.
«فرهاد فخرالدینی» اعتقاد دارد که نام «شور» ریشه در زبان عِبری «شیر» (به معنای آواز و سرود) دارد و در عصر ساسانیان وارد زبان فارسی شده است؛ نکتهای که «عباس اقبالآشتیانی» نیز روی آن صحه میگذارد. به عقیده داریوش طلایی، تمام ساختارهای مُدال در ردیف موسیقی ایرانی بر اساس چهار دانگ بنا میشود که به آنها «دانگهای بنیادین» میگویند و یکی از این چهار دانگ بنیادین، دانگ اول دستگاه شور است.
اسامی برخی از گوشههای دستگاه شور عبارتاند از کرشمه، نغمه، حزین، زیرکش سلمک، سلمک، گوشه ابوعطای بزرگ، مجلسافروز، دوبیتی، رضوی، شهناز، مثنوی، بیاتکرد، ضرباصول و شهرآشوب.
قطعه: گلپونهها | آهنگساز: حسین پیرنیا | خواننده: ایرج بسطامی
دستگاه نوا
دستگاه نوا
«نوا سرانجامِ نیایش زندگی و انسان است. سرانجامِ آهنگ روشنایی روز که به تاریکی و نیستی میرسد. فقر و فنا است. نوید شبی تازه میدهد که سرانجام تولدی است تازه.» اینها را «مجید کیانی» دربارهی دستگاه نوا گفته است. اگر بخواهیم به زبان ساده این دستگاه را تعریف کنیم، باید بگوییم دستگاه نوا نه زیاد شاد است و نه زیاد حزنانگیز و البته در موسیقی سنتی کمتر اجرا شده است. برخی از اساتید مثل علینقی وزیری و روحالله خالقی، نوا را مشتق از شور دانستهاند؛ اما این دستگاه دارای تفاوت در نُت شاهد و ایست و همچنین شخصیت مستقل آوازی با شور و مشتقات آن است.
دستگاه ماهور یکی از گستردهترین دستگاههای موسیقی ایرانی است و در ردیفهای گوناگون در حدود 50 گوشه را در بر میگیرد و به علت حالت و ملودی روانی که دارد، اغلب به صورت موسیقی شاد در جشنها و اعیاد نواخته میشود. این دستگاه، دارای گوشههای متنوعی است که با مقامهای کاملاً متفاوت در سه بخش بم، میانی و زیر اجرا میشود.
«مانند پیری فرزانه دارای روحی بلند و عرفانی است و احساسات عالی انسانی را در کنار خصایص و محسنات انسانی صبور و شکیبا در خود دارد. از ناکامیها و ناامیدیها اشک غم میریزد و در شادیها و خوشیها اشک شوق و سرور. این دستگاه، بهترین گزینه برای ساخت قطعات و تصانیف ملی-میهنی و حماسی است؛ بهطوری که به زیبایی میتواند حالت شوق و افتخار وصفناپذیری را در شنونده به وجود آورد.» اینها را در توضیح «چهارگاه» آوردهاند. گفتیم «شور» مهمترین دستگاه موسیقی ایرانی است و به آن «مادر همه دستگاهها» میگویند؛ اما برخی از اهالی موسیقی (مثل هرمز فرهت و دکتر داریوش صفوت)، دستگاه شور را به خاطر قدمت کمترش، به عنوان دستگاه اصلی نمیشناسند و «چهارگاه» را لایق این عنوان میدانند. مهمترین و زیباترین مقامات ایرانی در این دستگاه اجرا شده است. چهارگاه گامی کاملاً ایرانی و خالص است.
قطعه های شاخص دستگاه چهارگاه:
قطعه:سلام | آهنگساز: حسن کسایی | خواننده: بی کلام (دانلود)
«مجید کیانی»، دستگاه همایون را ادامه روز، تداوم زندگی، اتحاد عشق و عاشق و معشوق و توحید میداند. این دستگاه به تناسب نام خود، حالتی شاهانه، اشرافی و باوقار دارد؛ ولی با این حال، زمینه اجرای بسیاری از لالاییها و زمزمههای متداول در نقاط مختلف ایران است. همچنین از نغمههای این دستگاه در موسیقی زورخانه نیز استفاده میشود. گوشههای ردیفی این دستگاه عبارتاند از: چهارمضراب، درآمد اول، درآمد دوم، زنگ شتر، چکاوک، طرز، بیداد، نیداوود، سوز و گداز، لیلی و مجنون، راوندی، نوروز عرب، نوروز صبا، نوروز خارا، نفیر، شوشتری، جامهدران، راز و نیاز، میگلی، رنگ فرح و...
روحالله خالقی میگوید: «سهگاه آوازی است بینهایت غمگین و نالههای جانسوز آن، ریشه و بنیاد آدمی را از جا میکند و از راز و نیاز عاشقانِ دوریکشیده و از بیچارگی بینوایان و ضعیفان گفتوگو میکند.» اما مجید کیانی «سهگاه» را سپیدهدم، پایان شب و آغاز روشنایی یا آغاز زندگی انسان میداند.
این دستگاه -که تمام کشورهای مسلمان آن را دارند- بیشتر برای بیان احساس غم و اندوه که به امیدواری میگراید، مناسب است. آواز سهگاه بسیار غمانگیز و حزنآور است. گوشههای مهم این دستگاه عبارتاند از: درآمد، مویه، زابل، مخالف، حصار و...
میگویند زمانی که در دوران قاجاریه ردیف موسیقی ایرانی تدوین میشد، تدوینکنندگان آن ابتدا تعداد زیادی از گوشهها را در دستگاههای ماهور، شور و متعلقات آن (همایون، اصفهان، سهگاه، چهارگاه و نوا) تقسیم کردهاند و آنچه باقی مانده را در دستگاه راستپنجگاه قرار دادهاند. حدس دیگر آن است که دستگاه راستپنجگاه در واقع برای مرحله عالی فراگیری موسیقی ایرانی تدوین شده بوده تا نوازندگان برتر به کمک آن، با رموز مرکبنوازی و مرکبخوانی آشنا شوند.
فرهاد فخرالدینی، «راست و پنجگاه» را به این معنی میداند که نیمه اول گام آن، همان «راست» است و نیمه دوم از پنج مقام مختلف مشتق شده است: این پنج مقام (یا دستگاه) عبارتاند از ماهور، شور، نوا، سهگاه و همایون. از آنجا که از طریق گوشه شوشتری در دستگاه همایون میتوان به گوشه منصوری در چهارگاه رفت، راستپنجگاه عملاً امکان جابهجایی و مدگردی بین تمام دستگاههای موسیقی ایرانی را فراهم میکند. از همین رو، این دستگاه در مرکبخوانی به کار میرود.
قطعه های شاخص دستگاه پنجگاه:
قطعه:بوسههای باران | آهنگساز: حسین علیزاده | خواننده: محمدرضا شجریان
آواز افشاری منسوب به ایل افشار از طوایف ترک ایرانی و از متعلقات چهارگانه دستگاه شور (به همراه ابوعطا، دشتی و بیاتترک) است. افشاری آوازی است محزون و غمانگیز و حالتی بسیار خوش و دلپسند دارد. افشاری را مملو از شکایات و غم و اندوه دانستهاند. کرشمه، جامهدران، بستهنگار، قرایی، مثنوی پیچ، نهیب، عراق، حصار، مسیحی، تخت طاقدیس و صدری، قرهباغی، و شاه ختایی از گوشههای مطرح این آواز به شمار میآیند.
قطعه:آرام جان | آهنگساز: گروه آوا | خواننده: محمدرضا شجریان
آواز ابوعطا
آواز ابوعطا، یکی دیگر از آوازهای چهارگانه متعلق به دستگاه شور است. ابوعطا با اسامی دیگری مانند «سارنج» (صلحی) و «دستان عرب» نیز شناخته میشود. انسان با گوش دادن به ابوعطا به فکر فرو میرود و به مسائل پیرامونش میاندیشد. ابوعطا در محدوده حجاز دارای نغمههایی نزدیک به الحان عربی است. اما آواز ابوعطا خود، مورد پسند ایرانیان است. با اینکه ابوعطا با نام «دستان عرب» هم شناخته میشود و در گوشههایی بسیار به نغمههای عربی نزدیک است، اما دستگاه ابوعطا دستگاهی کاملاً ایرانی و اصیل به شمار میرود.
قطعه های شاخص آواز ابوعطا:
قطعه:حال که تنها شدهام | آهنگساز: همنواز نی: محمد موسوی | خواننده: محمدرضا شجریان
روحالله خالقی، آواز اصفهان را «گاهی شاد و گاهی غمگین» میخواند و حالت آن را «بین غم و شادی» توصیف میکند. ایستادن روی درجه دوم گام اصفهان (گوشه بیاتراجه) حالت خاصی شبیه به گوشه بیداد همایون به آهنگ میدهد که از نظر نتبندی مانند یکدیگر هستند.
برخی زمان مناسب برای گوش فرادادن به آواز اصفهان را قبل از طلوع آفتاب میدانند و به همین دلیل نیز حس آن را مناجاتگونه و متفکرانه بیان میکنند. رنگ اختصاصیافته به این آواز، سبز روشن و عنصر آن شعله آتش است. آواز اصفهان یا بیات اصفهان یکی از آوازهای پنجگانه موسیقی سنتی ایرانی است. برخی این دستگاه را جزء دستگاه شور و برخی از متعلقات همایون دانستهاند.
قطعه های شاخص آواز بیات اصفهان:
قطعه:آمدی جانم به قربانت | آهنگساز: روحالله خالقی | خواننده: غلامحسین بنان
قطعه:یار دبستانی من | آهنگساز: منصور تهرانی | خواننده: بازخوانی: جمشید جم
قطعه:نازنین مریم | آهنگساز: فولکلور | خواننده: بازخوانی: محمد نوری
آواز بیات ترک
بیاتتُرک از آوازهای چهارگانه دستگاه شور است. شاید مهمترین و بارزترین نمونهای که ایرانیان از بیاتترک در ذهن دارند، اذان معروف مرحوم رحیم موذنزاده اردبیلی است که روزانه هزاران بار از رادیو و تلویزیون و گلدستههای سراسر ایران پخش میشود و نهتنها طراوت خود را از دست نداده، بلکه هر بار شنیدنش تازگی دارد.
آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور است که آن را «آواز چوپانی» نیز نامیدهاند. این آواز علیرغم اینکه غمانگیز و دردناک است اما در عین حال، لطافت و ظرافت بسیار دارد. هرچند که آواز دشتی، امروزه بین مردم گیلان رواج یافته و گوشههایی مانند دیلمان و گیلکی متعلق به شمال ایران است، اما اصل آواز دشتی متعلق به منطقه دشتستان در جنوب کشور است و دردهای زمانه و روزگار پر از مشقت و سختی عشایر و چوپانان و مردمان کوهپایهنشین زاگرس را روایت میکند.
قطعه های شاخص آواز دشتی:
قطعه:ای ایران | آهنگساز: روحالله خالقی | خواننده: بنان
شوشتری گوشهای است از دستگاه همایون. از همایون دو گوشه مشتق میشوند: یکی گوشه «شوشتری» و دیگری «اصفهانی». شوشتر روی تمام دستگاههای موسیقی ایران آهنگهای محلی دارد و برای هر کدام از دستگاههای موسیقی ایران، یک ردیف محلی در شوشتر اجرا میشود. این در حالی است که در شهرهای دیگر، تنها روی یک یا دو دستگاه از موسیقی سنتی ردیف محلی دارند؛ یعنی آواز محلی را موافق یک یا دو دستگاه میخوانند. اما در شوشتر موافق همه دستگاهها آهنگ محلی دارند. اغلب باغبانها، بافندهها، معمارها و بیشتر مردم در شوشتر، موسیقی را خوب میدانند و خوب میخوانند.
شما هم اگر مثل من طرفدار موسیقی ایرانی هستید با شاخص قرار دادن قطعه آهنگ های معرفی شده می توانید دستگاه های ایرانی را تشخیص بدهید و به یک شنونده حرفه ای موسیقی سنتی تبدیل شوید.
پیشنهاد می کنم اگه به موسیقی علاقه دارید، حتماپادکست هُشتَک رو که در زمینه شناخت موسیقی ایرانی به روش شنیداری فعالیت می کنه، دنبال کنید.